محل تبلیغات شما
بعضی وقتا. دیگه واسه گفتن حرفی نمی مونه. آخه چجوری برات بنویسم که نانوشته می دونی و می خونی واسه چی تفسیر کنم شرح حالم رو برات وقتی که خودت احوالم رو رقم می زنی، ها.! چه جوری!؟؟ تو این هیاهو و زرق و برق. تو این بلوا و شلوغی، تویی که بر وجودم حاکمی فقط تویی در تمام لحظاتم، وجودم جریان داری، همیشه واسه گفتن از تو کم میارم آخه گلم کار تو که شرح و وصف کلمه و جمله و شعر نیست، چگونه؟ خواه و ناخواه با زبان بیزبانی به نیایشت مشغولم و خود خبر ندارم، .

مهربانیِ زیر پا مانده

به کجا می گریزی بایست...

نیایش تاریخ گذشته همیشه زنده...

تو ,واسه ,رو ,برات ,تویی ,وجودم ,تو این ,واسه گفتن ,از تو ,میارم آخه ,کم میارم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حمل و نقل بار از ترکیه به ايران